غلامعلی هاشمی فر؛ مهدی عظیمی
چکیده
تلاش صدرالمتألهین برای ایجاد آشتی میان فلسفه و عرفان، وی را با دشواریهایی مواجه کرده است که برخی از آنها توسط خود وی مورد توجه قرار گرفته و برخی را میتوان با توجه به مذاق و مبانی وی کنکاش کرد. یکی از این دشواریها عبارت است از انطباق تجربه عارفانه وحدت وجود با قاعده تناقض. این ادراک حضوری که یگانگی مخلوقات با خالق و در عین حال دوئیت ...
بیشتر
تلاش صدرالمتألهین برای ایجاد آشتی میان فلسفه و عرفان، وی را با دشواریهایی مواجه کرده است که برخی از آنها توسط خود وی مورد توجه قرار گرفته و برخی را میتوان با توجه به مذاق و مبانی وی کنکاش کرد. یکی از این دشواریها عبارت است از انطباق تجربه عارفانه وحدت وجود با قاعده تناقض. این ادراک حضوری که یگانگی مخلوقات با خالق و در عین حال دوئیت آنها را مدعی است، قاعده منطقی- فلسفی امتناع تناقض را به چالش میکشد. هدف این نوشتار پاسخ به این پرسش است که صدرالمتألهین چه راهکاری برای این اشکال داشته است؟ هرچند وی در آثار متأخر خود به وحدت شخصی وجود قائل شده، اما به نظر میرسد نظریه وحدت تشکیکی وجود - علیرغم عدم تصریح خود ملاصدرا - راهحلی از جانب وی برای خروج از این اشکال بوده است. با اینحال، روش توصیفی و تحلیل انتقادی نگارندگان حاکی از عدم کفایت این نظریه برای حل این تناقضنما است. منطق باور نیز نمیتواند برای خروج از این اشکال راهگشا باشد. نگارندگان نشان دادهاند که براساس مبنای صدرالمتألهین در مسئله وجود ذهنی، قاعده امتناع اجتماع متناقضین در عوالم غیرمادی مضیق شده و امکان جمع برخی امور متقابل در آن فراهم میباشد و از این رهگذر میتوان در حل تناقضنمای وحدت وجود نیز بهره جست. در مجموع، روشن است که ملاصدرا نه میخواسته و نه - با توجه به مبانی فکری خود- میتوانسته تناقضباوری و نقض قاعده تناقض را پذیرا باشد.